پیوند ها
چت باکس
دیگر موارد
آمار وب سایت
آمار مطالب کل مطالب : 36کل نظرات : 0 آمار کاربران افراد آنلاین : 3تعداد اعضا : 0 کاربران آنلاین آمار بازدید بازدید امروز : 30باردید دیروز : 0 بازدید هفته : 67 بازدید ماه : 31 بازدید سال : 133 بازدید کلی : 6234 |
نوشته شده به دست سیده فرزانه رضوانی نژاد
دهه ی فجر دهه ی فجر و، طلوعِ ایمان آمده رهبرِ ما، بر ایران لب شده از شِکَرِ او خندان یکصدا داده نوا، پیر و جوان گشته آزادی و ایمان برپا دهه ی فجر مبارک بادا دانش آموزِ توانا برخیز تا کنی با ستم و جهل ستیز جانِ خود را به کمندش آویز از همه حیله ی دشمن بگریز گشته آزادی و ایمان برپا دهه ی فجر مبارک بادا دشمنِ دین و عدالت هردم می کنند فتنه به پا در عالَم همنوا شو که بگیرد ماتم تا بریزی همه ظلمش برهم گشته آزادی و ایمان برپا دهه ی فجر مبارک بادا وحدت و پیروی از رهبرمان رمزِ پیروزیِ حق در ایران بسته با خونِ شهیدان پیمان تا کند کاخِ ستم را ویران گشته آزادی و ایمان برپا دهه ی فجر مبارک بادا تعداد بازدید از این مطلب: 263
برچسبها:
دهه فجر،22بهمن،12 بهمن ,
نوشته شده به دست سیده فرزانه رضوانی نژاد
آفتابِ انقلاب اي خميني، آفِتابِ انقلاب چشمه سارِ پر خروش و پر شتاب عدل و دين را زندگي بخشيده اي تشنه كامان را چو آبي در سراب راهِ نيكي قبلِ تو گم گشته بود تو گشودي راهِ ايمان و صواب با قيام ات دينِ حق شد برقرار شد به پا ايمان و قرآن و حجاب آينه! در تو حقيقت يافتيم از نفاقِ دشمنان بردي نقاب قبله يِ آمالِ ما، روحِ خدا پر كن اين پيمانه ها را بي حساب ما هميشه مستِ صهبايِ توأيم گشته خالي جامِ ما پس كو شراب؟ گوييا خورشيدِ مشرق رفته است از چه مي گردد چنين جانم مذاب؟ بعدِ تو غربت گريبانم گرفت بر سريرِ ديدگان ننشسته خواب ماهِ من ديگر نيامد در سماء شمسِ گيتي بر جهان ديگر متاب تعداد بازدید از این مطلب: 245
برچسبها:
انقلاب - امام خمینی ,
نوشته شده به دست سیده فرزانه رضوانی نژاد
از وقتی که مادر می شوی دیگر برای خودت نیستی، همرنگ ایثار می شوی.خودت را نمی بینی و فقط آینه ای می شوی که تصویر فرزندت در دل آن دیده می شود. او می خوابد و تو بالای سرش با محبت به او می نگری. او می خندد و تو از خنده اش شاد می شوی. او گریه می کند و تو دلت از گریه اش آتش می گیرد. دوست داری بلا گردانش باشی و او در سلامت و صحت به سر ببرد. هر چه او می خورد تو هم دوست داری و هر چه او می پسندد برایش می خری و او عادت می کند که همواره به خاطر او از خودت بگذری . او بزرگ می شود و خواسته هایش هم با او بزرگ می شوند. وقتی به خودت می آیی می بینی دیگر دیده نمی شوی . زیرا او عادت کرده که تو را نبیند. و با خودت در حالی که آه می کشی می گویی:"کاشکی کمی هم خودم را می دیدم." تعداد بازدید از این مطلب: 305
برچسبها:
مادر ,
نوشته شده به دست سیده فرزانه رضوانی نژاد
کوثرِ قرآن ولادت- 1394- 20 جمادی الثانی نمی شوی تو خلاصه، نمی توان زِ تو گفتن تو عطرِ پاکِ بهشتی، چگونه دُرِّ تو سُفتن چگونه کوثرِ قرآن، نشسته بر سخنِ من زِ عشقِ او نتوان مُرد، زِ شورِ او نه بخفتن اگر که یک قدحِ پُر، زِ دستِ فاطمه نوشی نه عاقلیّ و نه مجنون، نه خیزی و، نه بیافتن نمی شود که دلت را، حریمِ فاطمه سازی مگر که هست و گِلِت را، زِ غیرِ فاطمه رُفتَن فدایِ رویِ تو مادر، که برتری زِ دو عالم نمی شوی تو خلاصه، نمی توان زِ تو گفتن تعداد بازدید از این مطلب: 199
نوشته شده به دست سیده فرزانه رضوانی نژاد
غروبِ جمعه جمعه – 10/11/1399غروبِ جمعه آمد، او نیامد همان باغِ گلِ خوشبو نیامد دلم تنگِ جمالِ دلربایش چرا آن ناجیِ مَهرو نیامد یاورِ دینِ خدا جمعه – 10/11/1399خداوندا رسان مهدیِّ ما را رسان آن یاورِ دینِ خدا را دلم در انتظارش، بی قرار است رسان آن عادلِ أرض و سما را بیا مهدی جمعه – 10/11/1399بیا مهدی، بیا چشم انتظارم بیا از دوریِ تو، بی قرارم جهانی احتیاج و، حاجتش تو بده پایان زمستان را، بهارم تعداد بازدید از این مطلب: 288
نوشته شده به دست سیده فرزانه رضوانی نژاد
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ العَصرِ و الزَّمان، یا شَریکَ القُرآن ، یا خَلیفَةَ الرَّحمن ، یا قاطِعَ البُرهان، یا اِمامَ الأنسِ و الجانّ، اَلفَرَج اَلعَجَل اَلأمان ای آفتابِ جهانِ جانِ ، آیا طلوعتان روزی قلب هایِ یخ زدۀ ما را گرما خواهد بخشید؟ ای امیدِ دل های خسته، و ای آرامشِ دلواپسی ها، ای نهایتِ آرزویِ هر ستم کشیده؛ در چراغانِ سایه ها، شما را دیدم که می آیید و حرارتِ فریادتان، زنده امان می کند. ای غبارِ قَدَمَتان، خاکسترِ سوزانِ ما؛ وقت است که بابِ فرج را بگشایید و دل هایِ دلشکستگان را به امیدِ ظهورتان بیآرایید . آن شب که نهایتِ آرزویم ، دیدارِ شما بود، هر گوشۀ جمکران را به دنبالتان گشتم. آن شب با این که همه بودند، ولی انگار تنهایِ تنها بودم؛ اگر می خواستید، می توانستید به لحظه ای دیدار شادم کنید، ولی چه گویم که نشد و من به زیارت خاکِ پایتان قناعت کردم. ولی هنوز غمی سنگین، قلبم را می فشارد. اشک هایم انگار، پرده هایی شده که مرا از شما دورتر می کند. و قِرابتِ با شما، برای وجودِ گنهکاری چون من، فرسنگ ها فاصلۀ انتظار است. مولا مهدی جان، ای جانِ جانان ، می دانم که یک نظر دیدن رویتان، لیاقت می خواهد و من هیچم، و انسانی با هیچ لیاقت چگونه می تواند، دیدارتان را آرزو کند؟ ولی شکّی ندارم که اگر بخواهید می شود، که بر هیچ هم نظر کنید. هر چند چشمانم به رویِ نور جمالتان بسته باشد، امّا با توفیقی از جانب شما می شود، درهایِ بستۀ دلم باز شود. شما را به خدا ما را دریابید، تا گردابِ حوادث ما را در خود فرو نبرده و غرقِ غرقمان ننموده، دریابید. کاش حال که مرا توفیق داده اید که بهرتان نغمه سرایی کنم، می توانستم رویتان را ببینم و آن چنان شیفته و سرگشته گردم ، که بیت هایی شیرین و زیبا آن چنان که باید و شاید، بر زبان برانم.خدایا نورِ دل های ما منتظران را، در پناهِ خودت به سلامت و عافیت بدار و شب هایِ انتظارمان را به سپیدۀ شمسِ عدالت ، روشنایی ببخش.خدایا قسمتمان کن که در روزگارِ عادلانه و مؤمنانه و زیبایِ مهدی ات زندگی کنیم و بی آن که او را ببینیم، رختِ سفر آخرت را نبندیم. دستانش را بر شانه هایِ خسته امان بنه تا نیرویی دوباره بگیریم و شاهد حکومت پر از عدالتش باشیم .. .تعداد بازدید از این مطلب: 376
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. Powered by : VistaBlog |
درباره وبگاه
از سن 20 سالگی به سرودن شعر پرداختم. دارای مدرک کارشناسی الهیات و معارف اسلامی و کارشناسی ارشد علوم نهج البلاغه می باشم.تمام اشعارم مذهبی هستند. تا کنون هجده اثر به آستان دوست تقدیم شده است.در سال 1379 کتاب مجموعه غزلیات« کوثر ولایت» از بنده به چاپ رسیده. در سال 1398 و 1399 مجموعه سروده های « خلوتکدۀ عشق الهی» و « شمس رسالت» و « امیر ولایت» و « مادر ولایت » و « کریم ولایت » و « سید الشهداء ولایت » و «دختران ولایت» و « سید الساجدین ولایت» و « باقر العلوم ولایت» و « صادق ولایت» و « کاظم ولایت» و «شمس الشموس ولایت» و « جواد ولایت» و « هادی ولایت» و « زکی ولایت» و « وارث ولایت» و « خاندان ولایت» به لطف الهی ، به چاپ رسیده است. خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|