پیوند ها
چت باکس
دیگر موارد
آمار وب سایت
آمار مطالب کل مطالب : 36کل نظرات : 0 آمار کاربران افراد آنلاین : 2تعداد اعضا : 0 کاربران آنلاین آمار بازدید بازدید امروز : 17باردید دیروز : 0 بازدید هفته : 18 بازدید ماه : 40 بازدید سال : 84 بازدید کلی : 6185 |
نوشته شده به دست سیده فرزانه رضوانی نژاد
بهشت رضوان: غمینِ داغِ یاران شهیدم ازین آشفتگی ها نا امیدم چه گل هایی که پرپر شد به چل شب به رخسار گلستان ، سرخی تب دو چشمم ابر پر بارانِ دریا دلم آشوب طوفانیّ صحرا برای امنیت، خوبان شهیدند از این دنیا شهادت برگزیدند چهل روز است، که گرگان در تلاشند که خون پاک یاران را بپاشند فریب روبهان را خورده برخی به پا کرده چنین ایام تلخی چنان چشمان خود را بسته کردند که امت را ز خود، دلخسته کردند به جهل خود چنین اصرار کردند حقیقت را چنین انکار کردند مدارا تا به کی با این لجوجان چرا خشم همه، گردیده پنهان همه خون ها بگیرد دامنش را عذابی بس فراوان شد مهیّا ازین غم گر بمیرم شد روایم طبیبی کو دهد اینک شفایم به مرگ نحس خود در بد حجابی به خون افکنده یاران را حسابی که مکر و حیله ی هر ناجوانمرد تبر بر طاقت این شیعیان زد شغالان زوزه ها بر پا نمودند در دوزخ به روی خود گشودند چه قرآن ها که بر آتش نکردند چرا بهر یتیمان غش نکردند مساجد یا حرم شد هتک حرمت بسیجی و سپاهی شد به غربت همان هایی که در این خواب نازند تمام هستی خود را ببازند به پا خیز ای بسیجی ، ای سپاهی بیا میدان ، نترس از این سیاهی تباهی را تباه و در فنا کن ندای حق ز حلقومت، رها کن دگر بس این همه عفو و ترحّم کنند این هرزه گان کِی گورشان گُم؟ الهی که به حق خون یاران بمیرند بس ذلیل این بد سگالان نبینند روز خوش در این زمانه گرفتند دین و امنیّت نشانه به عریانی و مستیّ و رذالت وجود نحسشان بنموده عادت پلیدانی که با شیطان نشستند حریم حرمت حق را شکستند ولی غافل از اینکه حق بمانَد و باطل شعر رفتن را بخوانَد
سراینده: رضوانی نژاد تقدیم به شهدای امنیت و شهدای مظلوم شاهچراغ بهشت رضوان: غمینِ داغِ یاران شهیدم ازین آشفتگی ها نا امیدم چه گل هایی که پرپر شد به چل شب به رخسار گلستان ، سرخی تب دو چشمم ابر پر بارانِ دریا دلم آشوب طوفانیّ صحرا برای امنیت، خوبان شهیدند از این دنیا شهادت برگزیدند چهل روز است، که گرگان در تلاشند که خون پاک یاران را بپاشند فریب روبهان را خورده برخی به پا کرده چنین ایام تلخی چنان چشمان خود را بسته کردند که امت را ز خود، دلخسته کردند به جهل خود چنین اصرار کردند حقیقت را چنین انکار کردند مدارا تا به کی با این لجوجان چرا خشم همه، گردیده پنهان همه خون ها بگیرد دامنش را عذابی بس فراوان شد مهیّا ازین غم گر بمیرم شد روایم طبیبی کو دهد اینک شفایم به مرگ نحس خود در بد حجابی به خون افکنده یاران را حسابی که مکر و حیله ی هر ناجوانمرد تبر بر طاقت این شیعیان زد شغالان زوزه ها بر پا نمودند در دوزخ به روی خود گشودند چه قرآن ها که بر آتش نکردند چرا بهر یتیمان غش نکردند مساجد یا حرم شد هتک حرمت بسیجی و سپاهی شد به غربت همان هایی که در این خواب نازند تمام هستی خود را ببازند به پا خیز ای بسیجی ، ای سپاهی بیا میدان ، نترس از این سیاهی تباهی را تباه و در فنا کن ندای حق ز حلقومت، رها کن دگر بس این همه عفو و ترحّم کنند این هرزه گان کِی گورشان گُم؟ الهی که به حق خون یاران بمیرند بس ذلیل این بد سگالان نبینند روز خوش در این زمانه گرفتند دین و امنیّت نشانه به عریانی و مستیّ و رذالت وجود نحسشان بنموده عادت پلیدانی که با شیطان نشستند حریم حرمت حق را شکستند ولی غافل از اینکه حق بمانَد و باطل شعر رفتن را بخوانَد
سراینده: رضوانی نژاد تقدیم به شهدای امنیت و شهدای مظلوم شاهچراغ تعداد بازدید از این مطلب: 30
می توانید دیدگاه خود را بنویسید
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. Powered by : VistaBlog |
درباره وبگاه
از سن 20 سالگی به سرودن شعر پرداختم. دارای مدرک کارشناسی الهیات و معارف اسلامی و کارشناسی ارشد علوم نهج البلاغه می باشم.تمام اشعارم مذهبی هستند. تا کنون هجده اثر به آستان دوست تقدیم شده است.در سال 1379 کتاب مجموعه غزلیات« کوثر ولایت» از بنده به چاپ رسیده. در سال 1398 و 1399 مجموعه سروده های « خلوتکدۀ عشق الهی» و « شمس رسالت» و « امیر ولایت» و « مادر ولایت » و « کریم ولایت » و « سید الشهداء ولایت » و «دختران ولایت» و « سید الساجدین ولایت» و « باقر العلوم ولایت» و « صادق ولایت» و « کاظم ولایت» و «شمس الشموس ولایت» و « جواد ولایت» و « هادی ولایت» و « زکی ولایت» و « وارث ولایت» و « خاندان ولایت» به لطف الهی ، به چاپ رسیده است. خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|